سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد که دو کفش و عصای آهنین برگیر و آنگاه درزمین سیاحت کن و آثار و عبرتها را بجوی؛ تا آنکه کفشها پاره و عصا شکسته شود . [ابن دینار]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

َعاشوراست به وسعت همه تاریخ و دو لشگر در مقابل هم صف کشیده اند. در یک سو امام امت حسین بن علی علیه السلام رهبر معظم اسلام و در سوی دیگر عمرسعد همان که به سابقه خود در اسلام می نازد و پدرش سردار اسلام در جنگهای مسلمانان بوده است او که برای رسیدن به حکومت ری آمده است ولی آن را از لشکریان خود مخفی می کند و به نفاق به آنان می گوید که برای عزت اسلام و زنده کردن دین رسول الله به جنگ با فرزند رسول الله آمده است!!

 

در این سو لشکر کوچک حسین که در مقابل تمام استکبار ایستاده است و حاضر به سازش و تسلیم نیست و فریاد هیهات منا الذله آنان تمام عالم را پر کرده است و در آن طرف یزید در آن سوی آبها و در کاخ سبز خود فرمانده اصلی است و رهبری استکبار را بر عهده دارد. او می خواهد تمام آثار اسلام را از بین ببرد تا آنجا که حتی طمع در امام امت حسین بن علی هم نموده است و او را به انواع شیوه ها از تطمیع یا تهدید و ترور آزموده است. فرمانده میانی این سپاه، زنازاده ای به نام ابن زیاد است و عمر سعد را به این خاطر انتخاب کرده است که اولا دلباخته حکومت ری است و برای رسیدن به حکومت حتی حاضر است در مقابل امام زمان خود بایستد و او را به شهادت برساند و ثانیا سایقه اسلامیت دارد و لذا می تواند لشگریانش - همان باند سیز اموی - را رهبری کند.

 

سران سپاه عمر سعد افرادی هستند که اکثرا قبلا در خط امام علی علیه السلام بوده اند اما چرب و شیرین دنیا آنها را به جبهه عمر سعد آورده است و آنان را جزء باند اموی نموده است.

 

و لشکریان دو سپاه: در جبهه امام حسین بسیجیان عاشورایی که رهبرشان را امام عشق می دانند و لحظه لحظه آنان در عشق به مقتدایشان می گذرد. و اما لشگریان عمر سعد، همان سبزهای اموی شیعیان کاخ سبز معاویه ، در مورد اینها چه باید گفت؟! افراد کوته نظری که جوانب کار را اصلا متوجه نیستند و نمی دانند که رهبر حقیقی عمر سعد، یزید سگ باز شهوت ران شراب خوارو سردمدار کفر و شیطان بزرگ است. آنها توجه نمیکنند که عمر سعد حکومت ری را می خواهد وآنان فقط و فقط ابزار دست اویند ،اما چون بهترین راه برای استحمار آنان استفاده ابزاری از اسلام است ، با نام اسلام آمده است. سبزهای اموی لشگر عمر سعد افرادی لجوج، عنود، قسی القلب و .. هستند .

 

 لشکریان عمر سعد این حقائق را نمی بینند یا نمی خواهند ببینند. نمی بینند که شهادت حسین مظهر کفر را خوشحال می کند. نمی بینند که فرمانده بالاترعمر سعد، ابن زیاد زنازاده است. نمی بینند که فرماندهان لشکر عمر سعد هر کدام برای دنیای خودشان به کربلا آمده اند و این همه غم را انسان به کجا ببرد؟

 

 آنها بیشترین کوشش خود را صرف توهین و تخریبساحت مقدس مقام رهبر معظم "حسین بن علی (علیه السلام)"می کردند. هنگامی که امام عشق و رهبر معظم اسلام حسین بن علی علیه السلام شروع به صحبت می کند و می خواهد روشنگری نماید هلهله می کنند و صوت و کف می زنند تا صدای او به کسی نرسد هنگامی که نماز می خواند می گویند نماز تو قبول نیست. آنها هر کسی را که به حسین نزدیکتر است و بیشتر بسیجی و فدایی اوست، شدیدتر مورد حمله قرار می دهند و به فجیع ترین وضع او را به شهادت می رسانند. آنها علی اکبر فرزند امام حسین را عربا عربا ( قطعه قطعه) کردند به گونه ای که امام عشق نتوانست پیکر مطهر او را حتی از روی زمین جمع کند. هنگامی که یکی از بسیجیان امام حسین به میدان می آمد سبزهای اموی بر او حمله می کنند نیزه دار با نیزه، شمشیردار با شمشیر، و آن کس هم که چیزی ندارد سنگ پرتاب می کند تا او را به شدیدترین وجه به شهادت برسانند.

 

آنها حتی اجازه نمی دهند حسین نمازش را در ظهر عاشورا بخواند، محافظان او را تیر باران کردند و در جلوی او به شهادت رساندند. آنها حتی به علی اصغر شش ماهه امام عشق نیز رحم نکردند و در حالیکه در آغوش پدر از شدت تشنگی دست و پا می زد گلوی نازکتر از گلش را هدف تیر سه شعبه کردند و خون این طفل شیرخوتر را بر چهره حسین ریختند.

 

آنها حتی اجازه ندادند عباس بن علی علمدار حسین از شریعه فرات برای زنان و کودکان که از شدت تشنگی فریاد العطش آنان به آسمان می رسید آب بیاورد و دستهای او را قلم کردند و علم بر فرق سرش کوفتند و او را در کنار آب با لب تشنه شهید کردند.

 

ناجوانمردان اموی در حالی که حسین علیه السلام هنوز جان در بدن داشت به خیمه های آل عبا حمله کردند و آنها را آتش زدند و زنها و فرزندان حسین را به بیابان ها کشاندند.

 

اکنون عصر عاشوراست. سرهای شهدا بر روی نیزه هاست و زنان و دختران رسول خدا به اسارت سبزهای اموی درآمده اند. عمرسعد در فکر حکومت ری است و یزید سرمست از باده پیروزی. اما آیا آنها پیروز شدند؟!!!

 

 

 

و اکنون عاشورای سال 1388 هجری شمسی است. حسین و خاندانش باقی و جاویدند و این یزید و شیعیان او هستند که ملعون تاریخ شده اند و فریاد یاحسین شیعیان و آزادگان عالم است که به آسمان ها می رود.

 

 

 

ای کاش همه لشکریان عمرسعد، حر می شدند و از این آزمایش بزرگ سربلند بیرون می آمدند


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/3:: 7:45 عصر     |     () نظر